تاریخ خبر: 2021-01-20 08:43:31

بد ندیدم باتوجه به بالا رفتن میانگین سن در کشورمان و مسائل اقتصادی و اجتماعی فراوانی که یک فرد در میانه زندگی مجبور به سر و کله زدن با آن‌هاست؛ در این مقاله با هم مسئله نسبتا فراگیر بحران میانسالی را بررسی کنیم.

(.. در نیمه راهِ زندگی، خود را در جنگلی تاریک یافتم، به خود آمدم و از خواب غفلت پریدم، زیرا راه راست، یکسره از میان رفته و گم‌گشته بود ...)
 
شاید یک تعریف ساده در ابتدای مقاله فهم مسئله را تا حد زیادی آسان‌تر کند. روند کاهشی در اعتماد به نفس و رضایت از زندگی و به دنبال آن افزایش قابل توجه اضطراب و ناامیدی، مادامیکه نزدیک به نیمه دوم زندگی شخص اتفاق بیفتد؛ بحران میانسالی نام می‌گیرد.

عبارت بحران میانسالی با تعریفی که امروز می‌شناسیم برای اولین بار توسط پزشک و روانکاو کانادایی «الیوت ژاک» مطرح شد. ژاک در میانه قرن بیستم در جلسه انجمن روانکاوی بریتانیا برای نخستین بار بحران میانسالی را توضیح داد و البته اضافه کرد که این بحران به هیچ وجه مسئله جدیدی نیست.

او برای توضیح قدمت زیاد این بحران مثالی از قهرمان کتاب کمدی الهی دانته آلیگیری به میان آورد که هرچند پژوهش‌گران سن این قهرمان را ۳۵ سال تخمین می‌زنند، اما بر اساس گفته‌های این شخصیت، می‌توان تصور کرد که او دچار بحران میانسالی است. (شعر اول مقاله از زبان همین شخصیت و در ابتدای کتاب دوزخ مجموعه کمدی الهی بیان می‌شود)

امروز البته برخلاف آن سال‌ها بحران میانسالی دیگر یک مسئله جدید و شبیه فیلی در اتاق تاریک نیست و پژوهشگران و روانکاوان زیادی عمر حرفه‌ایشان را صرف شناخت همه‌جانبه این بحران کرده‌اند. قبل از توضیح بیشتر، ذکر این نکته ضروریست که امروزه روانشناسی، بحران میانسالی را یک دوره و فاز نمی‌داند که همه اشخاص در سنی معین به آن دچار شوند. درحقیقت بسیاری از ما از میانه‌ی زندگی می‌گذریم بدون اینکه دچار بحران میانسالی شویم.

اساسا منظور از بحران میانسالی چیست؟
همانگونه که پیشتر گفته شد برخی از افراد بنا بر دلایلی که شرح خواهیم داد در میانه زندگی (عموما ۴۵ تا ۶۵ سال)، تغییراتی نسبتا وسیع را در روحیه، رفتار، شخصیت و جهان‌بینی تجربه می‌کنند. واضح‌ترین این تغییرات بحران هویت، افسردگی و عدم رضایت از زندگی یا سال‌های سپری شده، کم شدن اعتماد به نفس و ... است.


چه چیزی باعث بحران میانسالی می‌شود؟
اگر بخواهیم به این سوال پاسخی کوتاه دهیم باید به بالا رفتن سن و احساس نزدیکی به مرگ اشاره کنیم. جواب کامل‌تر، اما تغییرات ناشی از بالا رفتن سن چه در بدن شخص (مانند یائسگی در زنان و ریزش مو در مردان) و چه در مغز فرد (کم شدن حافظه، تغییرات خلق و خو و ...) است و توجه به این تغییرات یکی از دلایل مهم بروز این بحران است.

عموم افراد تا قبل از ۴۰ سالگی با وجود آگاهی از حتمی بودن مرگ، آن را موضوعی مربوط به آینده دور می‌پندارند و با خیال راحت فکر کردن به آن را به به آینده موکول می‌کنند. زمانیکه این افراد به میانسالی می‌رسند اتفاقاتی نظیر مرگ یا بیماری پدر و مادر و یا نزدیکان همچون زنگی گوشخراش، خواب آسوده‌شان را مختل می‌کند. فرد که حالا سردی دست مرگ را احساس می‌کند گویی به یاد می‌آورد که کار‌های نکرده زیادی دارد و وقت کافی برای انجام آن‌ها و یا جبران اشتباهات گذشته در دسترسش نیست و موضوعاتی از همین دست معمولا باعث آغاز دوره چندین ساله بحران میانسالی است.

 


از کجا بفهمیم بحران میانسالی به سراغمان آمده است؟
هرچند که بحران میانسالی می‌تواند نشانه‌های متفاوتی داشته باشد، اما عموم افرادی که به آن دچار می‌شوند یک یا چند مورد از علائم زیر را تجربه خواهند کرد:
۱‌. احساس نا امیدی و شکستِ شدید نسبت به اهداف دوره جوانی که محقق نشده‌اند.
۲. ترس از تحقیر شدن در میان همکاران یا آشنایان موفق‌تر
۳. احساس شدید حسادت نسبت به موفقیت‌های دیگران
۴. افزایش میل به تنهایی و انزوا یا کناره گرفتن از افراد همسن
۵. بیشتر یا کمتر شدن ناگهانی میل به داشتن رابطه جنسی
۶. احساس شدید خشم، سردرگمی و گیجی، ملالت و رنجش که بر اثر ناحشنودی و عدم رضایت از ازدواج و خانواده، حرفه، سلامتی، وضعیت اقتصادی و شرایط اجتماع حاصل می‌گردد.
۷. میل زیاد نسبت به تصحیح کردن اشتباهات گذشته
۸. داشتن عطش و اشتیاق شدید برای احساس دوباره جوانی

شاید بد نباشد اینجا به یک کلیشه درباره بحران میانسالی بپردازیم. این بحران در بسیاری از سریال‌های تلویزیونی و بخصوص سیت‌کام‌ها با یک نشانه همیشگی تصویر می‌شود. این علامت که در دنیای واقعی وجود دارد، اما رواج زیادی ندارد؛ برخی تغییرات افراطی و ناگهانی در سبک زندگی است.
بعضی از افرادِ دچار بحران میانسالی (که برخورد علمی با این بحران ندارند و سراع متخصص نمی‌روند)، بی‌ثمر تلاش می‌کنند با تغییراتی گاه عجیب، سن واقعی‌شان را انکار کنند. این تغییرات ممکن است در مردان به شکل‌هایی، چون رابطه با زنان بسیار جوان‌تر از خودشان، خرید ماشین اسپورت یا دیگر وسایلی که سبک زندگی جوانانه‌تری را تصویر می‌کند و در زنان با پایین آوردن عمدی سن و تلقین مداوم آن به خود و دیگران و یا تغییرات غیرعادی و ناگهانی در استایل لباس پوشیدن و آرایش بیش از حد ظاهر شود.


بحران میانسالی یا اضطراب ناشی از مسئولیت زیاد
نکته قابل توجه درمورد بحران میانسالی سادگیِ اشتباه گرفتن آن با اضطراب ناشی از مشغله زیاد است. نباید فراموش کنیم که هر فرد دقیقا در زمانی که احتمال بحران میانسالی وجود دارد (۴۵ تا ۶۵ سال) پرمسئولیت‌ترین دوران زندگیش را تجربه می‌کند. در عصری که ما در آن زندگی می‌کنیم این دوره سنی زمانی است که بیشتر افراد بیشترین مسئولیت را نسبت به همسر و فرزندان بر دوش خود احساس می‌کنند.

علاوه بر این در همین دوره است که بیشتر ما بالاترین میزان احساس اضطراب را در مورد حرفه و شغل و به صورت کلی‌تر وضعیت اقتصادی‌مان احساس می‌کنیم. این موضوعات و دلایل دیگر بسته به کشور محل زندگی، گاه باعث اشتباه گرفتن یک خستگی روانی ساده با بحران میانسالیست. شاید ساده‌ترین راهِ رفع این اشتباه، دانستن این موضوع است که بحران میانسالی به طور متوسط ۲ تا ۱۰ سال (۳ تا ۱۰ سال برای مردان و ۲ تا ۵ سال برای زنان) به طول می‌انجامد درصورتیکه اضظراب ناشی از مشغله زیاد با سرعت بسیار بیشتری رفع می‌گردد.


تفاوت بحران میانسالی در زنان و مردان
گذشته از مدت کوتاهتر به طول انجامیدن بحران میانسالی در زنان، آغاز این بحران برای آن‌ها به طور معمول در خلال مقاطعِ همراه با انتقال و تغییر اتفاق می‌افتد. بسیار معمول است که شروع بحران میانسالی برای زن‌ها به خاطر تغییر در رابطه عاشقانه و البته تغییرات هورمونی در بدنشان مانند یائسگی باشد. این قضیه برای مردان، اما به شکل احساس ناگهانی گیر افتادن در سبک و عادات زندگی که پیش از این داشته‌اند و البته احساس ناتوانی درمقابل گذر بی‌رحمانه‌ عمر ظاهر می‌شود.

منبع: میگنا


مطالب مرتبط:


ایران پیر و بحران میانسالی در این خبر به بالا رفتن سن و بحران میانسالی در ایران اشاره شده و تمامی معضلات مرتبط با آن مطرح شده است.
Top